معماری مصر
به گزارش ویلا پیش ساخته : معماری مصر یکی از بزرگترین آرزوهای هر معماره از نزدیک این بنارو بازدید کنه. از كناره رود نيل تا سودان امروزي را، سرزمين مصر مي نامند. در مسير اين رود، آبشارهايي قرار دارد كه رود نيل، پس از گذشتن از اين آبشارها، نزديك به 700 كيلومتر، راه همواري را به سوي دره اي عميق مي پيمايد، اطراف اين دره را پرتگاههايي بلند سنگي، فرا گرفته اند، پهناي دره 12 تا15 كيلومتر است، رو نيل قبل از اينكه به درياي مديترانه بريزد، از دشت همواري مي گذرد. در اين دشت، رودخانه به شاخه هاي زيادي تقسيم مي شود و تشكيل دلتا مي دهد. معماری مصر مصريها نزديك به 4000 سال پيش از ميلاد كار با مس را آموخته بودند. با ساخت ابزار مسي، دوره سنگ به پايان رسيد. ساخت ابزار مسي بوسيله كندن اشكال مورد نظر در روي زمين انجام مي گرفت. معماری مصر كه گودال هاي ايجاد شده بوسيله مس مذاب پر، و پس از سردشدن مورد استفاده قرار مي گرفت. ساكنين مصر در دو منطقه شمالي و جنوبي با دو فرهنگ و رسوم كاملاً متفاوت از يكديگر مي زيستند. در مصر سفلي، شغل مردم چوباني و مسكن آنها به صورت چادرنشيني بود، ولي در مصر عليا، مردم به كشاورزي اشتغال داشتند، معماری مصر و محل سكونت آنها ثابت بود، و همچون سومريها از ني به عنوان مصالح ساختماني براي ساختن خانه ها استفاده مي كردند. يكي از اختلافات فرهنگي دو قوم، مراسم مذهبي دفن كردن مرده ها بود. طراحی ویلا درمصر سفلي، مرده ها را در قبر و در خارج از محل سكونتشان به خاك مي سپردند. در صورتيكه در مصر عليا، مرده ها را در محل سكونت خودشان، يعني با كشيدن ديوار و بستن راه آن قسمت از خانه، دفن مي كردند.
تاریخچه ساخت مصر
(هرودوت) مورخ مشهور يونان درباره مصريها مي گويدمصريها بيشتر از هر قوم ديگري به حد افراط مذهبي اند. آنها سكونتگاههاي خود را، از مصالح كم دوام مي ساختند، ولي در ساختن معابد و آرامگاههاي پادشاهان، معماری مصر از سنگهاي سخت استفاده مي كردند. بطور كلي توجه مصريها به زندگي در اين جهان، براي ادامه زندگي و دست يابي به سعادت در مرحله دوم زندگي، يعني زندگي پس از مرگ بوده است و هنر ايشان نيز، براساس اين نحوه نگرش آنها به زندگي پايه ريزي شده بود. اوضاع طبيعي مصر و زندگي مصريان، در مذهب آنها منعكس شده بود. در دوره ايكه مصريها به صورت نظام اجتماعي و جماعتي نخستين زندگي مي كردند، خدايان خود را هم به صورت جانوران و پرندگان مي پنداشتند. آنها خدايان بدكار را، به صورت درندگان خطرناك وانمود مي كردند. اما بعدها مصريان خدايان خود را به شكل انسان اما با سري از حيوانات و پرندگان مي ساختند. معماری مصر با پيشرفت كشاورزي در بين مصريها، آنها به پرستش(خورشيد) پرداختند زيرا كه آن را سرچشمه گرما، رشد و حيات مي دانستند. خداي آفتاب (رع) ناميده مي شود. خورشيد پادشاه خدايان بود. همچنين، علت طغيان رود نيل را نيز به خداي نيل نسبت مي دادند كه از قسمت بالا و سرچشمه اين رودخانه با كوزه آب مي ريخت. در نتيجه زندگي آنها به مقدار آبي بستگي داشت كه او از كوزه مي ريخت، به همين دليل آنها هميشه دعا مي كردند، كه خداي نيل به مزارعشان بيايد و هنگامي كه نيل طغيان مي كرد، مردم مصر جشن مي گرفتند و خداي نيل را سپاس مي گفتند.
معماري پادشاهي كهن
در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح مصر سفلي و مصر عليا توسط فرعوني بنام (نارمر) با هم متحد شدند، و اولين سلسله با يك سياست واحد، تركيبي از دو فرهنگ را به مورد اجرا درآورد، پس از گذشت اين دوره است كه به تدريج معماري مقبره اي يا مصطبه آغاز مي گردد. مقابر مصطبه اي: اين مقبره ها كه مصطبه خوانده مي شوند، معمولاً به شكل سكويي بلند و مستطيل شكل با ديواره هايي پرشيب و مفروش از سنگ يا آجر بر روي محوطه تدفين ساخته مي شده اند. محوطه تدفين در عمق زيادي در زير زمين قرار داشت و بوسيله هواكش به سكوي بلند متصل مي شده است. طراحی ویلای کوچک شكل مصبطه احتمالاً از تپه هاي خاكي يا سنگي كه مقبره هاي پيشين را مي پوشانيد، الهام گرفته شده است. و اين در حالي است كه، در بين النهرين تقريباً نوعي بي تفاوت نسبت به آئين مردگان و حفظ مقبره ها وجود داشت، در صورتيكه در مصر، اينگونه مسائل را در درجه اول اهميت قرار مي دادند. در سرداب (محوطه تدفين) مقبره مصطبه اي هيچگونه ارتباطي با محيط خارج وجود نداشت، معماری مصر نقاشي و يا مجسمه متوفي و نيز اشياء نفيس و ظروفي كه براي (كا) ضروري بود، قرار داده مي شد. ارتباط مصطبه با محيط خارجي از طريق دري بود كه به فضاي كوچكي منتهي مي شد و اقوام و نزديكان متوفي هداياي خود را براي وي در آنجا مي گذاردند سوراخي كه از بالاي جسد متوفي را از آن وارد مي كردند، در برخي موارد از بام تا محل استقرار جسد، بيش از 5/30 متر به طرف پايين عمق داشت. و پس از اينكه جسد را داخل مقبره قرار مي دادند اين سوراخ را كاملاً مسدود مي كردند و دهانه آن را به دقت مانند ساير نقاط سقف مي پوشاندند. به طوريكه ديگر اين مسير كشف نگردد.

تاریخچه معماری مصر
اين آثار نه تنها اولين شكل مقابر ساخته شده در مصر بودند، بلكه ساخت آنها در زمانيكه اهرام نيز به وجود آمد، ادامه يافت و به عنوان مقابر اشراف و نزديكان فرعون، در كنار اهرام بنا گرديد و طول آنها از 5/4 تا 52 متر و ارتفاعشان از 3 تا 9 متر معتبر بوده است، علت عمود نبودن ديوار اين مقابر و تمايل آنها به داخل ظاهراً بايد در استحكام بيشتر اين نوع (ديوارها) نسبت به ديوارهاي عمودي بوده باشد. هرم پله پله اي زوسر(جوسر): در دوره سلسله سوم در حدود (سال 2750 ق. م) مقابر مصري شكل هرم هايي پله دار به خود گرفت. مشهورترين اين مقابر(احتمالاً اولين آنها مقبره پادشاه زوسر است كه روي همان تپه مستطيل شكل اجدادي و در شهر سقاره يا گورستان باستاني ممفيس برپا شده است. اين هرم نخستين مقبره عظيم پادشاهي بود. ساخت ویلا شكل هرم مزبور ظاهراً چيزي حد واسط بين مصطبه و هرم هاي حقيقي بعدي در جيزه است. در واقع متشكل از چندين مصطبه است كه بتدريج كوچك شده و در پايان كار ساختماني، مشابه زيگوراتهاي بزرگ بين النهرين شده است. اما هرم زوسر بر خلاف زيگوراتها يك مقبره است نه يك معبد. ارتفاعش از بناي مردگاني كه پيرامونش ترتيب يافته بلندتر است. مقبره زوسر كار كردي دو گانه داشت: 1- حفاظت از پادشاه موميايقي و اشياء دفن شده است.2- مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه وي به كمك حجم و صلابت خويش. اين ساختمان را با معبدهايش، معماری مصر يك زيارتگاه درماني مي پندارند. مجموعه مهتابيهاي محصور و حياط بزرگش، اثر ايمحوتب يعني نخستين هنرمندي بود كه نامش در تاريخ مدون آمده است. او كه وزير اعظم پادشاه زوسر بود، مردي با نيروي افسانه اي بود كه درجهان باستان نه فقط به عنوان يك مهندس معمار، بلكه به عنوان انساني فرزانه ، جادوگر حكيم، كاهن و كاتب گونه اي نابغه و كاردان كه بعدها به عنوان خدا پرسيده شد، نيز ستوده مي شد.
معماری اهرام ثلاثه
اهرام ثلاثه: در مصر سه هرم از فراعنه سلسله چهار، به نامهاي خوفو، (خئوپس) خفرع( خفرن) و منكوريچ (مركز ينوس) وجود دارد. اين هرم ها كه در حدود 2700 ق.م ساخته شده اند، در جيزه قرار دارند ودر سرزمين مصر مظهر پايداري ابدي، علم پنهاني، رمز و فنون، حكمت ازلي و جادوگري بوده اند. اهرام جيزه نقطه اوجي در تكامل آن شيوه معماري به شماره مي رود، كه با ساختن مصطبه ها آغاز گرديد. ساختمان اين اهرام، زائيده ضرورتي خاص نبود. پادشاهان ميتوانستند مصطبهها را تا بينهايت روي هم و مقبرههايشان را سنگينتر كنند. معماری مصر گويا زماني كه پادشاهان سلسله سوم اقامتگاه دائمي خويش را به ممفيس انتقال دادند، تحت تأثير هليوپوليس كه در مجاورتشان بود قرار گرفتند. اين شهر مركز كيش نيرومند (رع) خداي آفتابي بود كه تصويرش بصورت يك سنگ هرمي شكل بنام (بن بن) ساخته شده بود. در دوران سلسله چهارم، فراعنه مصر خود را فرزندان (ع) ناميدند و به همين جهت، از آن پس كوشيدند او را بر روي زمين مجسم كنند. بنابراين فراعنه ديگر فاصلهاي با انتقال اعتقاد به وجود روح و جسم خداگونه خودشان به همان طريق مشابه، به درون مقبرههاي هرمي شكل، نداشتند.
يكي از اهرام سه گانه جيزه، هرم خوفر(خئوپس) كهنترين و بزرگترين آنها است. به استثناي راهروها واتاقك تدفين، توده غول پيكري از ساختمان سازي با سنگ آهك يا كوهي از سنگ است، كه مطابق اصول ساختماني، هرم پلهاي پادشاه زوسر در سقاره ساخته شده است. فضاهاي دروني موجود در كف و بالاتر از آن، نسبتاً كوچكاند. گويي در اثر فشار تنها سنگ در نقشه اصلي ايجاد شدهاند. معماری مصر سنگ آهك از صخرههاي شرق نيل بدست ميآمد و با استفاده از طغيانهاي سالانه نيل، به ساحل غربي آن انتقال داده ميشد. پس ا زآنكه سنگتراشها كار تراش دادن سنگها را به پايان ميرساندند، براي آنكه هر قطعه سنگ را در بناي هرم مشخص كرده باشند، آنها را با مركب قرمز علامت گذاري ميكردند، ورج رج روي هم مينهادند. سرانجام نماي هرم، با پوششي از سنگ آهك سفيد و مروايد رنگ، پوشيده ميشد. اين سنگها را با چنان ظرافتي ميتراشيدند كه در زهايث ميانشان با چشم قابل تشخيص نبود. هنوز هم تعدادي از سنگهاي قله هرم(خفرن) خفرع، را ميتوان ديد كه پس از صدها سال كندن و بردن سنگهاي هرم مزبور، براي معماران اسلامي برجا ماندهاند. ابوالهول در پيكره تراشي جهان باستاني بيمانند است.
معماري دوره پادشاهي ميانه
در اين دوره از تاريخ مصر كه از سال 2300 ق.م آغاز گرديد، صاحبان مزارع و ثروتمندان با قدرت فراعنه مبارزه نمودند و سرزمين مصر را تقريباً تا يك قرن در ناآراميها و آشوبهاي داخلي گرفتار كردند. معماری مصر سرانجام يكي از حكام (تبس) به نام( منتوحوتب) با اقتدار كامل توانست مصر را بار ديگر متحد نمايد. با تشكيل دولت نيرومند مركزي اقتصاد دوباره شكوفا گرديد و آثار هنري حيات دوباره يافتند. در دوره پادشاهان سلسلههاي يازدهم و دوازدهم (پادشاهي ميانه) تحول مزبور، موجب گرديد كه هنر و بسياري از سنتهاي گذشته دوباره احيا گردد. هنر معماري و پيكره سازيي را مجدداً حمايت نمودند در اين دوره هنر جواهر سازي بيش از پيش رونق گرفت، و در هنر نقاشي سبكهاي جديد و نو پديد آمد. مقبرههاي صخرهاي : مهمترين و بارزترين بازماندههاي دوره پادشاهي ميانه، مقابر متعدد صخرهاي در بني حسن است. يكي از سالمترين مقابر مزبور، مقبره (خنوم حوتپ) است كه به ارتفاع6 متر ساخته شده است . نقاشی ساختمان معماری مصر مقبرههاي صخرهاي در بيشتر موارد جانشين آرامگاههاي هرمي متعلق به پادشاهي كهن گرديدند. از آنجا كه با هزينهفراوان ساخته ميشدند، و از طرفي مورد دستبرد دزدان هم قرار ميگرفتند همين امر موجب ايجاد اين آثار سنگي گرديد، اين مقابر در نقاط دور دست و در صخرهها كنده ميشد. اين مقبرهها كه در جلويشان يك سرسراي ستون دار كوتاه قرار ميگرفت واحدهاي بنيادي معماري مصر محسوب ميشدند و شامل اين بخشها بودند: (دهليز، تالار ستوندار و اتاقك مقدس). در داخل تالار مقبره مزبور ستونهايي در داخل تالار ديده ميشود كه هيچگونه نقشي در نگهداري سقف ندارند، بلكه مانند ستونهاي سرسرا بخشي پيوسته با بافت صخره است. ديوار مقبره همانند گذشته با انواع نقاشي و نقشهاي برجسته رنگين با موضوعاتي تقريباً مشابه ، تزئين شده است.
معبد منتوحوتب: يكي از بناهايي كه از دوران پادشاهي ميانه(2056 ق.م) به جاي مانده، معبد و مقبره منتوحوتب در دير البحري است. اين مجموعه در دامنه كوه جاسازي شده و تركيب موفق و هيجان انگيزي را با معماري و طبيعت بوجود آورده است. سطوح تراسها با راهروهاي ستون دار جانبي بوسيله معبري شيبدار به يكديگر متصل ميشوند. در وسط تراس بالايي، هرم كوچك سنگي به عنوان نشاني از مقبره قرار دارد. محل دفن فرعون در خارج از مجموعه در دل كوه جاي داده شده بود. اين معبد تركيبي از عظمت اهرام دوره پيشين و تالارهاي ستوندار چند طبقه است.
معماري پادشاهي جديد: شاهزادگان و امري (تب) اولين كساني بودند كه مبارزه را بر عليه هيكسوسها كه سامياالاصل و آسيابي بودند آغاز كردند و خود را مستقل خواندند. يكي از آنها در حدود 1580 ق. م هيكسوسها را از مصر بيرون راند و مصر سفلي را گرفت و بنيانگذار سلسله هجدهم بود. معماری مصر امپراطوري جديد يا دومين امپراتوري تب كه از مهمترين دورههاي تاريخ مصر است، از همين زمان شروع شد. قدرت سلطنتي به ميزان فراواني افزايش يافت. ترميم خرابي آغاز گشت. معابد باز سازي شدند. و تب پايتخت مصر بصورت شهري زيبا و با شكوه در آمد.
ه.و. جنسن درباره هنر اين دوره مينويسد. هنر پادشاهي جديد شامل انواع گوناگون شيوهها و خصوصيات بود. از محافظه كاري خشك و يخ زده گرفته تا نوآوري خيره كننده، و از عظمت طلبي جسيم و ستمگرانه گرفته تا زينتكاري ظريف و ماهرانه اين دوران هنري را، همچنانكه درباره هنر امپراتوري روم پانزده قرن بعد خواهيم ديد، به هيچ وجه نميتوان با انتخاب چند نمونه برجسته از بناهاي باقيماندهاش، به طور كلي معرفي كرد، زيرا تار و پود آنچنان از رشتههاي مختلط و متنوعي به وجود آمده است كه دستچين كردن هر دسته محدود از آثار آن دوران براي نشان كليه خصوصيات هنري آن كاري خود سرانه مينمايد.
از معماري اين دوره آثار بسياري به جا مانده است. ( اگر عظيمترين و گيراترين يادمانهاي پادشاهي كهن را هرمهاي آن بدانيم، در دوره پادشاهي جديد معابد با شكوه به چنان مقامي ميرسند كه مراسم تدفين همچون گذشته با شكوهي بي مانند برگزار ميشود. اشراف و پادشاهان به پيروي از سنت پادشاهي ميانه مرقدها و اتاقكهاي تدفين خويش را در ل صخرههاي غرب نيل ميسازند. معماری مصر در دوره اين پادشاهان آرامگاهها را از دل تخته سنگها ميتراشند، و راه رسيدن به آنها دالانهاي درازي است، كه 1500 متر طول دارد، و مقبره را تا دامنه كوه ميرساند. راههاي ورود به اين اتاقكهاي تدفين را با دقت تمام پنهان و گم ميكردند. معابد مردگان هم با فاصله معيني از اين مقبرهها در امتداد سواحل رودخانه برپا ميشدند. معبدهايي كه پادشاه در آن خداي حامي خويش را پرستش مينمود بعدها به عنوان نمازخانه مردگان نيز مورد استفاده قرار ميگرفتم بناهايي با ساختمانهاي با شكوه و مجلل، كه در خود مقام پادشاه و خدا باشد.
1- مقبره حتشپ سوت: اين بنا معلق به ملكهاي به همين نام بوده و در حدود 1500 ق.م ساخته شده است. از سطح كف دره تا سه طبقه ستوندار با خرپشتههاي اتصالي از پايين به بالا قد برافراشته است. تناسب ديد كاملاً در اين معبد رعايت شده است. طراحی داخلی سنگهاي دراز عمودي وافقي ستون بنديها و توالي رنگ سياه و سفيد يا روشن و تاريك با تقارن انسان ساختهاش، الگوي صخرهاي پرتگاهي بالا را تكرار ميكند. تك تك ستونها كه يا چهار گوش سادهاند، يا به صورت يك شانزده ضلعي پخدار تراشيده شدهاند، تناسب فضايي هنري با يكديگر پديد مي آورند تقريباً نزديك به 200 پيكره نقش برجسته همه جانبي در ارتباط با معماري اين معبد ساخته شده بودند. نقشهاي نيم برجسته با رنگهاي درخشان و خيره كننده سراسر ديوارها را پوشانده بودند كه تا امروز بقاياي آن موجود است. موضوع نقش برجستهها عبارت بود از نمايش تولد تاجگذاري و كارهاي بزرگ حتشب سوت. مهتابيهاي خالي معبد مثل امروز قطعه زمينهايي خشك نبوده بلكه باغهايي بودند از درخت كندر و گياهان ناياب، كه ملكه درلشكركشي به سرزمين دوره افتاده (پونت) به همراه آورده بود. اين سرزمين در ساحل درياي سرخ واقع شده بود و شرح اين واقعه به طرز نماياني در تزئينات پيكري معبد به چشم ميخورد.

2- معبد صخرهاي رامسس: بناي مزبور متعلق به آخرين فرعون بزرگ و جنگاور مصر است، كه كمي پيش از خروج قوم يهود از مصر به همراه حضرت موسي (ع) در مصر فرمانروايي ميكرده است . براي ستايش خويش چهار تنديس شبيه سازي شده غول آسا از خود درنماي معبد بكار برده است. در اينجا هنرمندان زمان رامسس، اصل گسترش يا بزرگ نمايي غير عادي را در اندازههاي تكرار آنها بكار ميبستند. تنديسهاي تنومند پالايش تنديسهاي دوره پيشين را ندارند. زيرا هر گونه ظريفكاري فداي بزرگتر كردن اندازهها شده است. معماری مصر بزرگي مقياسها در داخل معبد نيز به اجزا درآمده است. پيكرههاي غول آساي پادشاه كه به قالب ستون تراشيده شدهاند، در دو سوي دالان باريك معبد او به يكديگر ايستادهاند و جسامت اغراق آميزشان با فضاي معبد تناسب دارد ستون ها از دل صخرههاي موجود تراشيده و هيچ نقشي در تحمل فشار سقف ندارند، از اين لحاظ مشابه ستونهاي مقابر بني حسن هستند. از پيكره مرد و زن به جاي ستون استفاده شده است. كه اين پيش درآمد كارياتيدها (پيكره ستوني) در معماري يونان است.
معبد القصر: اگر چه فرمانروايان بعدي پادشاهي جديد به ساختن مرقدها يا معابد تدفين ادامه دادند و ليكن بيشتر فعاليت خود را صرف ايجاد معابد بزرگي براي پرستش (آمون) خداي بزرگ كردند، كه بر طبق سنت ديرين هر فرمانرواي وقت، خود را فرزند او ميخواند. آمخوتپ سوم در حدود سال 1390 ق. م شروع به ساخت اين معبد در تب در آن سوي رودخانه نيل كرد. و آن را وقف آمون و همسرش نمود. نقشه آن نمونه كاملي است از انگاره عمومي معابد مصري كه از آن پس به وجود آمد. نماي بيروني بنا عبارت از دو ديوار جسيم با برهاي اريب كه چون دوباره در دو طرف دروازه قرار گرفته است. طراحی تالار و اين همان واحد ساختماني است كه سردر يا مدخل خوانده ميشود و به حياط متصل ميگردد. حياط آن ذوزنقه شكل است و آنهم در ارتباط با معبد ديگر بوده است. تا آنرا هم جهت رودخانه نيل قرار دهد. از آنجا وارد تالار ستونداري ميشويم كه ما را به حياط دوم هدايت ميكند. در انتهاي حياط دوم تالار ستوندار ديگري قرار دارد كه پس از عبور از آن به بناي معبد ميرسيم و آن عبارتست از يك رشته تالارها و نمازخانهها كه متقارن هم روي يكديگر واقع شده و چون سرايي ستبر (قدس الاقداس) كه اتاقي است مربع با چهار ستون در چهار گوشهاش در پناه خود جاي ميدهد. مجموعه اين حياطها و راهروها و بناي معبد درون ديوارهاي حصين محصور ميبوده است، تا راه ورود را به دنياي بيرون سد كرده باشد.ستونهاي هرمي شكل اين معبد از معادن شمال شرقي قاهر بريده شده و به شهر طيوه در فاصله 200 كيلومتري انتقال داده است.
عکس معماری مصر
معبد آمون رع كرنك: يكي از بزرگترين معبدهاي سردر دار مصري معبد آمون رع كرنك است. اين بنا با داشتن حجمي بزرگ و تالارهاي ستوندار و حياطهاي رواقدار بزرگش در خور توجه است كه در دورههاي مختلفي آنرا با سازي كردهاند در واقع مجموعهاي از آثار معماري چند دوره ساختماني است. در تالار ستون دار اين معبد ستونهايي با دو نوع سر ستون: غنچهاي و كاسهاي يا زنگولهاي ديده ميشود. اين ستونها با آنكه از اركان ساختماني اين تالار هستند ولي تزئينات فوقالعاده اي روي آنها صورت گرفته است. بدنه ستونها بصورت رديف نوارهاي افقي با مضمونهاي مختلف نقش شده است. ستونهاي معبد در پايين 20 متر ودر بالا 5/6 متر است. در تالارهاي ستوندار رديف ستونهاي مياني از كناري بلندتر است و در نتيجه سقف تالار در بخش مركزي مرتفعتر ميشود و در آنجا پنجرههايي تعبيه ميشود. اين تالار ستوندار و عريض كه پر از ستون هاي بزرگ است، سقفي از تخته سنگ دارد. معماری مصر بطور كلي معماري مصري در آغاز با ساختمانهايي از خشت و چوب و ني و پارهاي مصالح سبك ديگر برپا گرديد. ايمحوتب، ساختمانهاي با سنگهاي تراشيده شده را مرسوم كرد. و در عين حال انواع قالبهاي معماريش هنوز انعكاسي بود از شكلها و ابتكاراتي كه در شيوه بنايي با مصالح سبك و كم دوام به كار ميرفت، همين است كه در معماري وي پيل پاهايي به انواع مختلف هميشه در درون جزر كار گذاشته شده است، نه به صورت مستقل و قائم به خود و همه يادگاري است از دستههاي ني يا تيرهاي چوبي كه ميان ديوارهاي خشتي نصب ميشود تا استحكام آنها را افزايش دهد. اما همين موقعيت كه اين عناصر ساختماني ديگر خاصيت وجودي يا كاربرد خود را از دست داده بودند موجب آن شد كه ايمحوتب و معماران پيرو او ستونها را به نوعي تازه تبديل نمايند و آنها را در راه هدف نوين به كار برند. پذيرش اين حقيقت كه قالبها يا صورتهاي معماري ميتواند حالت و انديشهاي را به بيان آورد، طراحی نما رومی در وهله اول دشوار مينمايد و عموماً چنين ميپنداريم كه اگر اين قالبها از نظر ساختماني خاصيتي معين در طبقهاي قطعي نداشته باشند، ديگر چيزي جز تزئين سطحي نخواهد بود.
يونانيها از ستونهاي مصر اقتباس نموده و سپس آن را تكامل بخشيدند. شبيه ستونهاي پاييروس كه معروف مصر سفلي است در بناي كاخ شمالي مزار پادشاه زوسر بكار گرفته شده است.م ضمناً بايد يادآور شد كه مصريها از پيش از سلسلهها روش طاق زني را ميدانستند و در حدود3000 سال ق.م به ندرت از طاق زني استفاده كردهاند و در نهايت بايد گفت معماري مصري معماري جرمي است و توجهشان به فرم و جرم بوده تا به فضا سازي و همچنين معماران مصر از شيوه ستونهاي افقي و عمودي نهايت استفاده را بردهاند.
پیشنهاد مقاله برای مطالعه بیشتر :